روزه داری و چشم چرانی؟!
قرار است یک ماه مهمان باشیم مهمان میزبانی کریم، این مهمانی تشریفات خاصی نمی خواهد لازم نیست به دنبال لباس آنچنانی یا تجملات باشیم پوشیدن لباس ورع و تقوا کافی است. ماه رمضان خصوصیات بسیاری دارد ماه عبادت و صیانت و روزه است بدین جهت بهترین زمان برای خودسازی و تکامل نفس می باشد، چون بسیاری از بزرگان روزه را راهی در جهت کنترل تمایلات نفسانی دانسته اند.
چنانچه در برخی روایات نیز روزه تنها خودداری از خوردن و آشامیدن نیست بلکه در ماه رمضان تمام اعضا و جوارح باید روزه باشند خاصه چشم انسان چون چشم آنچه را که می بیند سالیان سال در ذهن و دل نگه می دارد؛ چنانچه امیرمومنان علی(علیه السلام) می فرمایند: «القلب مصحف البصر»؛ (1) قلب بایگانی چشم است؛ یعنی هر چیزی را که چشم انسان نظاره کند، در قلب و روان او جای گرفته، فکر و ذهن را مشغول می سازد.
و سرانجام نگاه و قلب آلوده تباهی و گناه شهوت و خود ارضایی است. پس این مهمانی و این ماه بهترین فرصت برای تمرین و کنترل چشم است.
روایات روزه چشم!
امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنگاه که روزه می گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند. (2)
چندشرط مهم در اینجا نقل شده است. وقتی روزه می گیرید، گوش شما هم باید روزه بگیرد. اگر کسی روزه گرفت و حرام گوش کرد، فایده هم ندارد. چشم شما هم باید روزه بگیرد و نگاه آلوده به ناموس دیگری نداشته باشی. موی تو هم باید روزه بگیرد. یعنی مو را باید از نامحرم پوشاند. حجاب باید رعایت بشود و فرمود: پوست شما هم باید روزه باشد. روزهایی که روزه هستی، نباید مثل سایر ایام باشد و باید روی شما تاثیر بگذارد.
حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود: روزه داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده، روزه اش به چه کارش خواهد آمد.(3)
ابو بصیر از امام صادق(علیه السّلام) روایت کرده است که فرمود: روزه دار کسى نیست که تنها از خوردنى و نوشیدنى امساک کند، زیرا حضرت مریم سلام الله علیها گفت:«من براى خداى رحمان روزه اى نذر کرده ام» یعنى سکوتى را، پس زبان هاتان را نگاه دارید، و چشم هاتان را فرو پوشید، و حسد به یک دیگر مبرید، و با هم نزاع مکنید، زیرا حسد چنان ایمان را می خورد که آتش هیزم را.(4)
امام ابوجعفر(علیه السلام) به جابر فرمود: ای جابر، کسی که ماه رمضان بر او وارد شود، پس روزش را روزه بدارد، و بخشی از شبش را با تلاوت قرآن و دعاء بپا دارد، و عضو تناسل و زبان خود را از (حرام) حفظ کند، و چشمش را از نامحرم و مناظر زشت، فرو پوشد، و آزارش را از مردم باز دارد، به مانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهان بیرون می آید. جابر گفت: گفتم :فدایت شوم، این چه حدیث خوب و دلپذیری است! امام فرمود: این چه شرط دشواری است.(5)
عاقبت شوم چشم چرانی در دنیا
چشم چرانی علاوه بر عواقب اخروی موجب می شود نگاه آدم های هرزه به دنبال ناموس انسان باشد. چنانچه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «عفُّوا عَن نساء الناس تَعِفَّ نُساءَکم؛(6) در مورد زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند».
چشم چرانی موجب می شود نگاه آدم های هرزه به دنبال ناموس انسان باشد
رابطه روزه و کنترل چشم و گناه نکردن
امام على(علیه السلام):وَ عَنْ ذلِکَ ما حَرَسَ اللّه عِبادَهُ الْمُومِنینَ بِالصَّلَوات وَ الزَّکَواتِ وَ مُجاهَدَةِ الصِّیامِ فِى الاَیّامِ الْمَفْروضاتِ تَسْکینا لاَطْرافِهِمْ وَ تَخْشیعا لاَبْصارِهِمْ وَتَذْلیلاً لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفیضا (تَخْضیعا) لِقُلُوبِهِمْ(7)؛خداوند، بندگان مومن خود را به وسیله نمازها و زکاتها و جدّیت در روزه دارى روزهاى واجب حفظ مى کند، تا اعضا و جوارحشان آرام، دیدگانشان خاشع، جانهایشان فروتن و دلهایشان خاشع گردد.
پس یکی از آثار روزه خاشع شدن دیدگان است. همانطور که در برخی از آیات قرآن نیز روزه را راهی در جهت افزایش تقوا خوانده است: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ"(8) ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما مقرر شد، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما بودند مقرر شده بود؛ تا شاید شما خود نگهدار باشید.
در این آیه به طور خاص «روزه» را معرفی میکند با اینکه روزه یکی از عبادات است معلوم میشود که نقش روزه در افزایش تقوا بسیار مهم است.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: روزه آرزوهای نامشروع نفس را که منشاء تمام مفاسد است را می میراند، و نیروی شهوت را فرو می نشاند،و آن را کنترل می کند. (9)
روزه باعث کنترل قوه شهوت و اجتناب از گناهان است(10)
بنابراین بهتر است در ماه رمضان که توجهات حضرت حق بیشتر معطوف ما انسان هاست، و یکی از بهترین راهکارهای کنترل نگاه (روزه) را در اختیار داریم در کنترل قوای نفسانی خود بکوشیم.
پی نوشت ها:
1ـ نهج البلاغه، کلمات قصار شماره ی 417.
2ـ الکافی، ج 4 ،ص87 ،ح 1.
3ـ بحارالانوار، ج 93 ،ص295.
4ـ من لایحضرالفقیه، ج 2 ،ص437.
5ـ همان، ج2،ص421.
6ـ کافی،ج5 ، ص554 ؛من لایحضرالفقیه ج4 ، ص21.
7ـ نهج البلاغه، خطبه 192.
8ـ سوره بقره، آیه183.
9ـ بحارالانوار، ج 93 ،ص254.
10ـ وسائل الشیعه، ج 7 ،ص 300.