معلم کارآمد،کلاس پویا

توسعه حرفه ای معلم، راه درمان سیستم آموزشی کشور

معلم کارآمد،کلاس پویا

توسعه حرفه ای معلم، راه درمان سیستم آموزشی کشور

معلم کارآمد،کلاس پویا
سمت فعلی: کارشناس سنجش و ارزشیابی تحصیلی اداره آموزش و پرورش شهرستان تالش

مـعلـمـان خـوب، خـود نیز شـاگـردانـی متعهدند. در جامعه دانایی محور، سازمان آموزش‌وپرورش در کنار انتقال محتوا به دانش آموزان، خود نیز می‌آموزد و کارگزاران امر آموزش را نیز توسعه می‌بخشد. توسعه حرفه‌ای جایگاه معلمی، تنها راه درمان سیستم آموزشی کشور است. معلمان خلّاق همیشه در کنار آموزش، به پژوهش و یادگیری محتوای جدید می‌پردازند تا تدریس خود را اثربخش سازند. امید است در این وبلاگ، با هدف بهبود فرآیند آموزش و یادگیری، در جهت توسعه حرفه‌ای جایگاه معلمان قدمی برداشته شود.
مدیریت تارنما: امین جوانمرد-تالش
رایانامه: Aminj313@yahoo.com

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

تاییدیه درگاه پرداخت

فروشگاه امین فایل

کیوآرکد وبلاگ


با اسکن این کیوآرکد، می توانید به راحتی به محتوای وبلاگ از طریق تلفن همراه و تبلت دسترسی یابید.
مقام معظم رهبری

شما معلمان و مربیان و نسل جوان هستید که فردا را می‌سازید و استکبار جهانی را مأیوس می‌کنید و نقطهٔ امید روشن را ... در دل مستضعفان عالم زنده نگه می‌دارید.
نشان سال 1401
سرزمین تالش











اسناد مهم سیستم تعلیم و تربیت ایران




آخرین نظرات
  • ۷ تیر ۰۰، ۱۳:۲۳ - دوست
    عالی

قصه فرشته ها

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۲ ب.ظ

 

من و دایی عباس به خیابان رفته بودیم که من ، یک خیابانپرنده فروشی دیدم . به دایی گفتم : « به دایی گفتم برای من دو تا پرنده کوچک می خرید » دایی پرسید :

 

« می خواهی با آن چه کنی ؟»

 

 

پرنده

 

گفتم : « می خواهم آن ها را در یک قفس کوچک و قشنگ نگه دارم .» دایی گفت :« در خانه حضرت علی (ع) مرغابی هایی بودند که آن ها را کسی به ا مام حسین (ع) هدیه داده بود . یک روز حضرت علی به دخترشان گفتند :

 

این ها زبان ندارندکه وقتی گرسنه یا تشنه می شوند بتوانند چیزی بگویند یا از تو چیزی بخواهند . آن ها را رها کن تا از آن چه خدا روی زمین آفریده ، بخورند و آزاد باشند .»

 

 

فرشته

 

به پرنده های بیچاره نگاه کردم . به دایی گفتم :« دو تا پرنده برایم می خرید؟» دایی گفت : قفس هم می خواهی ؟» گفتم :« نه ! می خواهم آن ها را آزاد کنم .» دایی گفت :« در روز تولد حضرت علی (ع) تو با آزاد کردن پرنده ها ، قشنگترین هدیه را به ایشان می دهی .» من و دایی دو تا پرنده خریدیم و آن ها را آزاد کردیم . پرنده ها پر زدند و به آسمان رفتند ، دور دور ، جایی نزدیک فرشته ها .

 

کودکانه

 

کيو آر کد مطلب جهت استفاده در اندرويد
قصه فرشته ها
دريافت برنامه هاي رمزينه خوان براي انواع سيستم عامل هاي تلفن همراه و تبلت
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۷
امین جوانمرد تعداد بازدید: ۱۶۴۵

قصه فرشته ها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

مترجم سایت

پشتیبانی

ابزار هدایت به بالای صفحه