سرزمین من،سرزمین بهار است
با آمدن بهار،مزارع هم بویی تازه به خود میگیرند و سبزی بیشه ها بر قدوم مبارک بهار،آفرین می گوید..
آری...
سرزمین من،سرزمین بهار است.سرزمینی که بوی گل و ریحان می دهد. بوی عطر مزارعش بر مشامم میچکد.کجا روم تا یابم سرزمینی را که در آن برگ هایش همیشه سبز هستند؟...
اما...ای سرزمین من..
گلایه ای از تو دارم...
تالش من، چرا وقتی بهار می شود،درختانت را رنگ سبز می پوشانی و آسمانت را آبی رنگ می کنی و شکوفه را بر درخت گیلاس می نشانی...
اما...
کینه ها را در آب زلال رودخانه هایت حل نمیکنی؟
تالش من...
می دانم که در قلب خود میگویی ،خداوند درختانم را رنگ سبز می پوشاند و آسمانم را آبی می کند و شکوفه را بر درخت گیلاس می نشاند...
اما...
تو را به نسیم صبحگاهی دریای خزرت سوگند...
از خالق شکوفه های درخت گیلاست بخواه..
دل ما را صفایی دهد که لایق صدای گنجشکی باشد که هر روز صبح کنار پنجره ی اتاقم نوای عشق را سر می دهد...
آمین...
دوستدار شما..
امین جوانمرد
منبع : http://aminj313.rozblog.com
Source: امین جوانمرد