به منظور بهره مندی همکاران گرانقدر، کارنمای معلمی خود را که حاصل چهارسال تجارب زیسته من در دانشگاه فرهنگیان می باشد، در وبلاگی گردآوری کرده ام تا دوستان بتوانند به راحتی به محتوا دسترسی یابند.
به منظور بهره مندی همکاران گرانقدر، کارنمای معلمی خود را که حاصل چهارسال تجارب زیسته من در دانشگاه فرهنگیان می باشد، در وبلاگی گردآوری کرده ام تا دوستان بتوانند به راحتی به محتوا دسترسی یابند.
مدتی قبل وقتی که کتاب روانشناسی تربیتی اسلاوین را مطالعه میکردم در قسمت انگیزش، به نظریه انتساب برخورد کردم. وقتی موارد مربوط به این نظریه را مطالعه کردم، دریافتم که چقدر باید بر روی دیدگاه دانشآموزانم کار کنم تا بتوانم برخی از ذهنیتهای آنان را تغییر دهم.
وقتی که دانشآموزان در درسی نمره بالا کسب میکنند و یا عملکرد رضایتبخشی از خود نشان میدهند، این پیشرفت و این موفقیت را حاصل توانایی ذاتی و هوش خود میدانند اما وقتی که در درسی عملکرد ضعیفی از خود نشان میدهند و یا نمیتوانند در امتحانات آن درس موفق شوند، این شکست را از سخت بودن امتحان، نداشتن شانس و یا مشکل داشتن معلم با دانش آموزان، میدانند. حتی می گویند معلم ما چیزی درس نداده بود و ما چیزی نمیدانستیم.
به راستی، پذیرش علت شکست، چقدر میتواند مفید باشد؟
من به عنوان معلم سیستم تعلیم و تربیت در جامعه دانایی محور که هر سوی آن را علم و دانایی فراگرفته است، باید شرایطی را برای دانش آموزان فراهم کنم که آنها علت موفقیت و علت شکست خود را حاصل «تلاش خود» بدانند تا اینکه با «شانس و سخت بودن امتحان» دلیل تراشی کنند؛
همواره عامل موفقیت و شکست انسان، تلاش انسان است. وقتی که انسان در یک زمینه تلاش میکند، به نتیجه مطلوبی دست مییابد اما وقتی تلاش نمیکند و با شکست مواجه میشود، باید قبول کند که این شکست به دلیل تلاش نکردن اوست نه شانس!
البته انگیزه نیز در پیشرفت و تلاش، نقش راهبردی و تعیین کننده ای دارد که در پستهای بعدی به شرح موارد مربوط به انگیزه خواهیم پرداخت.
امین جوانمرد
26 تیرماه 1395
خوش بر کسی که سفره نشین خدا بود
از هرچه غیر خواسته ی او گر ، جدا بود
درب کلاس درس خدا چون گشوده شد
خوش بر مطلبی که قبول انتها بود
عیدفطر و جشن طاعت بر شما ره یافته به ضیافت الهی فرخنده باد