معلم کارآمد،کلاس پویا

توسعه حرفه ای معلم، راه درمان سیستم آموزشی کشور

معلم کارآمد،کلاس پویا

توسعه حرفه ای معلم، راه درمان سیستم آموزشی کشور

معلم کارآمد،کلاس پویا
سمت فعلی: کارشناس سنجش و ارزشیابی تحصیلی اداره آموزش و پرورش شهرستان تالش

مـعلـمـان خـوب، خـود نیز شـاگـردانـی متعهدند. در جامعه دانایی محور، سازمان آموزش‌وپرورش در کنار انتقال محتوا به دانش آموزان، خود نیز می‌آموزد و کارگزاران امر آموزش را نیز توسعه می‌بخشد. توسعه حرفه‌ای جایگاه معلمی، تنها راه درمان سیستم آموزشی کشور است. معلمان خلّاق همیشه در کنار آموزش، به پژوهش و یادگیری محتوای جدید می‌پردازند تا تدریس خود را اثربخش سازند. امید است در این وبلاگ، با هدف بهبود فرآیند آموزش و یادگیری، در جهت توسعه حرفه‌ای جایگاه معلمان قدمی برداشته شود.
مدیریت تارنما: امین جوانمرد-تالش
رایانامه: Aminj313@yahoo.com

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

تاییدیه درگاه پرداخت

فروشگاه امین فایل

کیوآرکد وبلاگ


با اسکن این کیوآرکد، می توانید به راحتی به محتوای وبلاگ از طریق تلفن همراه و تبلت دسترسی یابید.
مقام معظم رهبری

شما معلمان و مربیان و نسل جوان هستید که فردا را می‌سازید و استکبار جهانی را مأیوس می‌کنید و نقطهٔ امید روشن را ... در دل مستضعفان عالم زنده نگه می‌دارید.
نشان سال 1401
سرزمین تالش











اسناد مهم سیستم تعلیم و تربیت ایران




آخرین نظرات
  • ۷ تیر ۰۰، ۱۳:۲۳ - دوست
    عالی

۷۸ مطلب با موضوع «دسته بندی محتوا :: روان شناسی و تدریس اثربخش» ثبت شده است

گرچه معلم در ارزشیابی کیفی-توصیفی بسیار کمتر از ارزشیابی های تراکمی استفاده می کند؛لیکن اگر بخواهد پرسش های مختلفی را در آزمون پیشرفت تحصیلی قرار دهد، برای آنکه به آزمون شونده نظم فکری دهد و پاسخ دهی را آسان نماید،ترتیب زیر پیشنهاد می شود:

1-پرسش های درست-نادرست

2-پرسش های جور کردنی

3-پرسش های چندگزینه ای

4-پرسش های تشریحی کوتاه پاسخ

5-پرسش های تشریحی بلند پاسخ(گسترده پاسخ)

علاوه بر این، ترتیب پرسش ها را بر حسب موارد زیر نیز می توان دسته بندی کرد:

1.پرسش های مربوط به هر طبقه از هدف های آموزشی مانند اصطلاحات،کاربرد اصول و ... را به دنبال هم قرار دهیم.

2.پرسش ها را از ساده به دشوار مرتب کنیم.

3.در تنظیم پرسش های یک آزمون سعی کنیم سازمان اصلی مطالب درسی حفظ شود.


منبع: صفر تا بیست ارزشیابی برای یادگیری،نوشته ی بهمن قره داغی، ص201


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۴
امین جوانمرد

به منظور بهره مندی همکاران گرانقدر، کارنمای معلمی خود را که حاصل چهارسال تجارب زیسته من در دانشگاه فرهنگیان می باشد، در وبلاگی گردآوری کرده ام تا دوستان بتوانند به راحتی به محتوا دسترسی یابند.

آدرس وبلاگ:

http://newteacher.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۱۴
امین جوانمرد

وقتی حوزه‌های مختلف روان‌شناسی و همچنین متون مربوط به علوم تربیتی را مطالعه می‌کنیم، به بحثی می‌رسیم با این مضمون: «تدریس علم است یا هنر؟» چنین بحث‌هایی در مبانی علوم تربیتی و روان‌شناسی تربیتی به‌مراتب مشاهده می‌شود. اما حقیقتاً پاسخ این پرسش چیست؟ اگر تدریس را فقط هنر بدانیم، پس آموزگاران خوب، همواره به‌صورت یک آموزگار از مادر متولد می‌شوند؟ و اگر تدریس را تنها علم بدانیم، پس تفاوت بین آموزگاران در چیست؟ چرا یک عده از آموزگاران به‌راحتی می‌توانند با دانش آموزان خود ارتباط برقرار سازند و عده‌ای دیگر نمی‌توانند تدریس اثربخش داشته باشند؟ اگر تفاوت بین این آموزگاران در سواد و آگاهی از موضوعات درسی است، باز هم در تدریس آموزگارانی که ازلحاظ سواد و آگاهی باهم برابر هستند، تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود. به‌راستی پاسخ این پرسش چیست؟
انگیزه درونی، همواره عاملی برای به حرکت درآوردن انسان است. علاقه و میل به تدریس همواره در ایجاد یک تدریس خوب، نقش اساسی داشته است. در کنار این علاقه و انگیزه درونی، آگاهی از محتوای درسی و یادگیری راهبردهای تدریس اثربخش، باعث می‌شود تا تدریسی خوب به بار آید. پس در پاسخ به این پرسش که تدریس علم است یا هنر؟ خواهم گفت تدریس هم علم است و هم هنر. یعنی در یک تدریس، هم علاقه و میل باطنی برای تدریس نیاز است و هم آگاهی از راهبردها و منابع علمی تدریس؛
چگونه می‌توانیم یک آموزگار خوبی باشیم؟
آموزگار خوب شدن نیازمند مهارت‌هایی است. این مهارت‌ها عبارت‌اند از:

آگاهی از موضوعات درسی:
اولین شرط یک تدریس خوب این است که آموزگار به محتوای درسی تسلط داشته باشد. وقتی‌که موضوعات درسی اطلاعاتی نداشته باشم، چگونه می‌توانم محتوا را به دانش آموزان انتقال دهم؟ یک آموزگار خوب، قبل از ورود به کلاس درس، محتوای درسی را به‌خوبی بررسی کرده و در خصوص مهارت‌های حل مسئله، به تفکر می‌پردازد.

تسلط داشتن بر مهارت‌های تدریس:
اگر یک آموزگار به محتوای درسی تسلط پیدا کرده باشد، می‌تواند تدریس خوبی را رقم زند؟ شما همیشه معلمانی داشته‌اید که باآنکه تحصیلات خود را از دانشگاه‌های معتبر و سراسری سپری کرده بودند اما نمی‌توانستند محتوا را به شما منتقل کنند. پس در کنار آگاهی و آشنایی با محتوای درسی، باید به مهارت‌های تدریس و شیوه‌های انتقال مؤثر محتوا آگاهی داشت. اسلاوین در تأیید این سخن می‌نویسد: «آموزش به این سادگی نیست که یک نفر با دانش بیشتر، این دانش را به دیگری منتقل کند. اگر بازگویی «آموزش» بود، در این صورت، وجود کتاب روان‌شناسی تربیتی و نظریه‌های تدریس، غیرضروری خواهد بود. در عوض، آموزش مؤثر استفاده از چندین راهبرد را می‌طلبند».

آگاهی از ویژگی‌های یادگیرندگان:
 باید در دانش آموزان خود، انگیزه‌ای ایجاد کنیم که بتواند مطالب را به‌راحتی یاد بگیرد و در یادگیری محتوا، از خود علاقه نشان دهد. اگر از ویژگی‌ها و نیازهای دانش آموزان اطلاعاتی نداشته باشیم، نمی‌توانیم تدریس خوبی را رقم زنیم.
اسلاوین در کتاب روان‌شناسی تربیتی خود، مراحلی را برای تدریس اثربخش در نظر گرفته است که صورت تصویر زیر، تقدیم می‌گردد:


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۶
امین جوانمرد

افراد زیادی را در حوزه روان‌شناسی و علوم تربیتی می‌شناسم که مکاتب مربوط به نظام تعلیم و تربیت من‌جمله رفتارگرایی، ساختن گرایی، پردازش اطلاعات، یادگیری اجتماعی و... را مورد نقد و واکاوی قرار می‌دهند، اما کمتر کسی را دیده‌ام که بگوید چگونه می‌توانم از این نظریه در کلاس درس خود استفاده کنم!
همیشه به این فکر هستم که وقتی به‌صورت تئوری این رویکردها را می‌خوانم، چگونه می‌توانم آن‌ها را کاربردی کنم. زیرا اگر رویکردها را کاربردی نکنم تا به‌صورت عملکردی در کلاس درس خود استفاده کنم، در این صورت یادگیری در من صورت نگرفته است. یادگیری را با عملکرد فرد می‌سنجند. عملکرد است که نشان می‌دهد یادگیری صورت گرفته است یا خیر. زیرا یادگیری تغییرات نسبتاً پایداری است در تفکر، اندیشه و مهارت عملی فرد؛
رویکردها همیشه هم بد نیستند. رفتارگرایی را می‌توان امروزه رو به‌سوی منسوخ شدن دانست اما نمی‌توان آن را نادیده گرفت. تعلیم و تربیت همگی ما متأثر از رویکرد رفتارگرایی بوده است. اما همیشه از نوع منفی آن! متصدیان سیستم تعلیم و تربیت ما همواره کوشیده‌اند تا نکات منفی رویکرد رفتارگرایی را عملی کنند. تنبیه‌های سخت بدنی، تکالیف مبتنی بر تکرارهای پی‌درپی (مشق)، کتاب‌های سفت‌وسخت!
هیچ‌گاه نباید به این بیندیشم که هر آنچه در ذهن دارم را به دانش‌آموزانم منتقل سازم. زیرا آن‌ها قرار نیست شبیه به من زندگی کنند. بلکه من باید زمینه را فراهم کنم تا آن‌ها بتوانند در آینده زندگی کنند. این مهم را خوب درک می‌کنم که زندگی در آینده با زندگی امروزی من متفاوت خواهد شد. دانش‌آموزانم باید قدرت استنباط و رویارویی با مسئله را درک کرده و به مهارت حل مسئله برسند.
آن‌ها در زندگی خود در آینده‌ای نزدیک، با هزاران مسئله روبه‌رو خواهند شد. از مسائل خانوادگی و شخصی بگیرید تا مسائل بین فردی و اجتماعی.
 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۷
امین جوانمرد


مدتی قبل وقتی که کتاب روان‌شناسی تربیتی اسلاوین را مطالعه می‌کردم در قسمت انگیزش، به نظریه انتساب برخورد کردم. وقتی موارد مربوط به این نظریه را مطالعه کردم، دریافتم که چقدر باید بر روی دیدگاه دانش‌آموزانم کار کنم تا بتوانم برخی از ذهنیت‌های آنان را تغییر دهم.
وقتی که دانش‌آموزان در درسی نمره بالا کسب می‌کنند و یا عملکرد رضایت‌بخشی از خود نشان می‌دهند، این پیشرفت و این موفقیت را حاصل توانایی ذاتی و هوش خود می‌دانند اما وقتی که در درسی عملکرد ضعیفی از خود نشان می‌دهند و یا نمی‌توانند در امتحانات آن درس موفق شوند، این شکست را از سخت بودن امتحان، نداشتن شانس و یا مشکل داشتن معلم با دانش آموزان، می‌دانند. حتی می گویند معلم ما چیزی درس نداده بود و ما چیزی نمی‌دانستیم.
به راستی، پذیرش علت شکست، چقدر می‌تواند مفید باشد؟
من به عنوان معلم سیستم تعلیم و تربیت در جامعه دانایی محور که هر سوی آن را علم و دانایی فراگرفته است، باید شرایطی را برای دانش آموزان فراهم کنم که آن‌ها علت موفقیت و علت شکست خود را حاصل «تلاش خود» بدانند تا اینکه با «شانس و سخت بودن امتحان» دلیل تراشی کنند؛
همواره عامل موفقیت و شکست انسان، تلاش انسان است. وقتی که انسان در یک زمینه تلاش می‌کند، به نتیجه مطلوبی دست می‌یابد اما وقتی تلاش نمی‌کند و با شکست مواجه می‌شود، باید قبول کند که این شکست به دلیل تلاش نکردن اوست نه شانس!
البته انگیزه نیز در پیشرفت و تلاش، نقش راهبردی و تعیین کننده ای دارد که در پست‌های بعدی به شرح موارد مربوط به انگیزه خواهیم پرداخت.

امین جوانمرد
26 تیرماه 1395

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۲۰:۰۴
امین جوانمرد

از آن جایی که یکی از راهبردهای بهره مندی از رویکرد سازه نگر در تدریس،استفاده از یادگیری مشارکتی می باشد،از این رو لازم دانستم تا برخی از نکاتی که می تواند به اجرای بهتر این راهبرد مدد رساند،در وبلاگ ذکر کنم . امیدوارم مورد استفاده همکاران عزیز قرار گیرد.

برخی از نکاتی که در اجرای بحث گروهی و یادگیری مشارکتی در کلاس درس باید به آن ها توجه کنیم:

1.قبل از شروع بحث های گروهی،در خصوص مطالب درسی،کمی اطلاعات به دانش آموزان داده شود.
2.در بحث گروهی،به چینش صندلی ها توجه شود. چینش دایره ای و U شکل می تواند مفید باشد.
3.برای هر گروه، یک سرگروه انتخاب می کنیم.سرگروه نباید لزوماً زرنگ ترین دانش آموز باشد.بلکه اگر زمان شناس و منظم باشد،کافی است.سعی شود سرگروه ها به مرور تغییر کنند تا حس حسادت در برخی دانش آموزان بروز نکند.
4.آموزگار باید به هر گروه،یک سری سؤال درباره موضوع مورد بحث بدهد تا در پایان بحث،از طریق سؤالات،ارزشیابی کند.
5.انتخاب«منشی گروه» برای یادداشت کردن عقاید گروه،می تواند مفید باشد.
6.دانش آموزان را با توانایی های مختلط در گروه ها پخش می کنیم تا دانش آموزان ضعیف، پیشرفت تحصیلی داشته باشند.

منبع جهت مطالعه بیشتر:روان شناسی تربیتی(نظریه و کاربست) اسلاوین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۲
امین جوانمرد

در یادگیری مشارکتی، چگونه دانش آموزان را تقسیم بندی کنیم؟

در تقسیم بندی دانش آموزان در گروه های کلاسی بر اساس یادگیری مشارکتی،روش های گوناگونی وجود دارد.عده ای از معلمان،دانش آموزان را بر اساس میزان توانایی در حل مسائل،طبقه بندی می کنند.مثلاً دانش آموزان با توانایی زیاد را در یک گروه و دانش آموزان با توانایی ضعیف را در گروه های دیگر قرار می دهند. این نوع تقسیم بندی«متجانس»نامیده میشود. سایر معلمان نیز،از گروه بندی«نامتجانس»استفاده می کنند.به عبارتی دیگر،دانش اموزان را با توانایی های مختلف در گروه ها با هم ترکیب می کنند.تحقیقات ثابت کرده است که تقسیم بندی نامتجانس موجب بهبود فرایند یادگیری می شود.از این رو پیشنهاد ما این است که سعی کنیم در کلاس های درسی خود،دانش آموزان با توانایی های مختلف را در گروه ها در کنار هم قرار دهیم.این دانش آموزان بهتر می توانند از یکدیگر بیاموزند.

برای یک تدریس موثر، آیا فقط تسلط معلّم به محتوای درس،کافی است؟

این روز ها وقتی در تحقیقات و در پرسش های خود، از برخی افرادی که به نوعی با سیستم تعلیم و تربیت در ارتباط هستند،سوال می شود که آیا تسلط معلم به مطلب درس کافی ست یا خیر، می گویندبله.اگر معلم تسلط کامل به مطالب درسی داشته باشد تدریس بهتری خواهد داشت.
آیا واقعاً فقط تسلط معلم به محتوای درس کافی ست؟ مسلماً پاسخ این سؤال،منفی است. هرچقدر که معلم در ارائه محتوا تسلط کامل داشته باشد و محتوا نیز مناسب حال دانش آموزان باشد،اگر انگیزه و علاقه یا به عبارتی«آمادگی ذهنی» به منظور بهره مندی از محتوا در دانش آموزان وجود نداشته باشد،این تدریس نمی تواند مؤثر تلقی شود.
پس، قبل از ارائه محتوا،ابتدا آمادگی ذهنی دانش آموزان را سنجیده و انگیزه آنان را برای دریافت محتوای جدید،ارتقا بخشید.
به مرور،در این کانال،راهبردهایی که بتواند به شما در ارتقای انگیزه دانش آموزانتان کمک کند،ارائه خواهد شد.

خط کشیدن زیر مطالب مهم در کتاب درسی،کار خوبی است؟

از وقتی مطالعه را به شکل نمادین از برادران و خواهران خود که در حال مطالعه بودند،تقلید کردیم،آن ها سعی می کردند زیر مطالب مهم خط بکشند.به نظر شما این خط کشیدن زیر مطالب،کمکی به یادگیری پایدار خواهد کرد؟

فراشناخت،یعنی یادگیری چگونه یادگرفتن.. و دانش آموزی که بتواند به سطح فراشناخت برسد،می گوییم،این دانش آموز، «خودگردان است».
یادداشت برداری،خلاصه کردن،خط کشیدن زیر مطالب مهم، از جمله راهبردهایی هستند که دانش آموزان خودگردان از آن ها برای فهم بهتر مطالب استفاده می کنند.
خط کشیدن زیر کلمات مهم در کتاب درسی،می تواند به طبقه بندی محتوا در ذهن کمک کرده و به معنی داری مطالب یاری رساند. اما نکته ای که باید به آن اشاره کنیم این است که دانش آموزان ما در بیشتر مواقع،نمی توانند مطالب مهم را از مطالبی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستند،تشخصیص دهند و زیر تمامی مطالب کتاب خط می کشند. از این رو،باید سعی کنیم ابتدا به دانش آموزان یاد دهیم که کدام مطالب مهم هستند و زیر کدام عنوان های اصلی خط بکشند
اگر این راهبرد را آموزش دهید،می تواند در طبقه بندی محتوا به دانش آموزان کمک کند.البته به شرطی که به شیوه درست آن آموزش دهید.


پاسخ دهنده به سؤال ها: امین جوانمرد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۵
امین جوانمرد

به گزارش ایسنا، «ترسا کوریا» از دانشگاه دیگو پورتالس شیلی در مطالعات خود، مصاحبه‌های عمقی را با 14 مجموعه والد/فرزند و همچنین نظرسنجی را در بین 242 مجموعه والد/فرزند انجام داده است.
وی دریافت فرزندان جوان در آموزش تمامی فناوری‌های مطالعه‌شده (رایانه، اینترنت، تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی) به والدینشان، در بیش از 40 درصد اوقات تاثیرگذار بوده‌اند. این تحقیق نشان می‌دهد والدین ضرورتا متوجه این اثر نیستند.
این فرایند اثرگذاری پایین-بالا، بیشتر در مورد مادران و در خانواده‌هایی صادق بود که از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در وضعیت پایین بودند. چنین عملی درست مانند حالت خانواده‌های مهاجر با درآمد پایین است که در آن‌، فرزندان به عنوان ارتباطات زبانی و فرهنگی بین خانواده و محیط جدید عمل می‌کنند.
رسانه‌های دیجیتالی نیز نمایانگر محیط جدیدی برای خانواده‌های با وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین‌تر هستند و فرزندان خانواده‌های فقیرتر، در مورد فناوری‌ها از دوستان و هم‌کلاسی‌های خود یاد گرفته و به نوبه خود، آن را به والدینشان آموزش می‌دهند.
جزئیات این مطالعه در Journal of Communication منتشر شد.

منبع:میگنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۴
امین جوانمرد

مترجم سایت

پشتیبانی

ابزار هدایت به بالای صفحه